
فشارهای بیشتر به پزشکیان در راه است | واکنش دولت چه خواهد بود؟
از امروز به بعد با استیضاح همتی و استعفای ظریف، خیلی از مناسبات و تعاریف خواه ناخواه دچار تغییر و بازتعریف خواهند شد؛ از وفاق گرفته تا تعامل و همدلی و مناسبات سه قوه.
رویداد۲۴| محمدحسن نجمی؛ دو خداحافظی در یک روز برای دولتی که کمی بیشتر از ۶ ماه است بر سر کار آمده، دو خداحافظی که برای دولت مستقر میتواند ضربهای مهلک باشد و برای مخالفان پیروزی.
برای دولت مستقر به معنای چند قدم به عقب باشد و برای مخالفان چند برابر آن قدمها، گام رو به جلو؛ برای دولت مستقر زنگ خطر اتفاقات جدید و برای مخالفان نوید روزهای پیروزی؛ برای دولت مستقر ناکامی در پوشاندن جامه عمل بر وعدههایش و برای مخالفان ناکام گذاشتن دولت در عمل به وعدهها؛ و در نتیجه همه اینها، برای دولت مستقر رفتن لبه پرتگاه سقوط و برای مخالفان رسیدن به آرزویی که ماهها آن را دنبال میکنند تا خودشان را در دولت جایگزین پیروز انتخابات کمرونق تیر ۱۴۰۳ کنند؛ دولت مستقر به ریاست مسعود پزشکیان و مخالفان با حضور پایداریچیها و حامیان نامزد شکست خورده انتخابات، به سرتیمی همان نامزد شکست خورده، سعید جلیلی.
روز گذشته که حامیان نامزد شکست خورده انتخابات گذشته در قوه مقننه در حال هلهله کردن برای انداختن یک وزیر دولت «وفاق ملی» بودند، یکی از معاونان رئیس جمهوری هم به دفتر ریاست قوه قضا رفت تا نه به صورت کاغذی که به صورت لفظی حکم برکناریاش را تحویل بگیرد.
دو ضربه کاری به دولت پزشکیان در یک روز
روز گذشته عبدالناصر همتی وزیر وقت اقتصاد به دلیل افزایش نرخ تورم و قیمت ارز به مسلخ مجلس برده شد و آنجا او را برکنار کردند و محمدجواد ظریف به دفتر محسنی اژهای فراخوانده شده بود تا رئیس قوه قضاییه به او بگوید که بابت رعایت قانون مشاغل حساس باید از سمت خود کنار برود؛ قانونی که میگوید مدیران سطح یک کشوری و لشکری نباید در میان همسر (ان) و فرزندانشان کسی تابعیت کشورهای بیگانه را داشته باشد. مورد ظریف از طریق استجازه از یکی از مقامات عالی نظام حل شده بود و حتی کمال خرازی نامهای به رهبری نظام نوشته بود و در آن درخواست کرده بود تا این قانون فرزندانی که به صورت قهری کسب تابعیت کردهاند را مستثنی کند که رهبری نظام هم هامشی پای آن نوشته و آن نامه راهی کمیسیون مربوطه در مجلس شده بود.
در این دو ماجرا دولت در یک روز ضربات کاری زیادی خورد؛ وزیر اقتصاد و معاون راهبردی؛ اما در این بین مخالفان و دشمنان دولت بودند که به دو پیروزی رسیدند.
در روزی که مجلس به جای سوال و بازخواست رئیس کل بانک مرکزی به عنوان متولی بازار ارز و تورم، (که البته قانونا نمیتواند استیضاح شود) وزیر اقتصاد را قربانی کرد تا مدیری به جا مانده از دولت ابراهیم رئیسی و کسی که عملکردش در آن دولت هم با انتقادات زیادی روبهرو شده بود، در امان بماند.
از سوی دیگر مخالفان یک پیروزی دیگرشان در دفتر رئیس قوه قضا رقم خورد؛ آنها به شدت به دنبال انداختن ظریف از کابینه پزشکیان بودند؛ اما با این وجود با مقاومت و لابیهای پزشکیان ناکام مانده بودند و در نهایت این فشارها هم جواب داد و ظریف استعفا داد.
از امروز به بعد خیلی از مناسبات و تعاریف خواه ناخواه دچار تغییر و بازتعریف خواهند شد؛ از وفاق گرفته تا تعامل و همدلی و مناسبات سه قوه.
در چنین شرایطی این مسعود پزشکیان است که باید هرچه زودتر مفاهیم وفاق و تعامل را در ارتباط با دو قوه دیگر بخصوص مجلس و ریاست آن باز تعریف کند. در جریان استیضاح طیف قالیباف به وضوح پشت سر تندروها و طیف سعید جلیلی قرار گرفتند و با حمایت از این طیف، مخالفان و دشمنان دولت موفق شدند یکی از وزرای کلیدی دولت را بیندازند.
پر واضح است که اگر قالیباف میخواست و ارادهاش بر تعامل با دولت بود، با قدرت لابیگری خود میتوانست جلوی نتیجه استیضاح را بگیرد و اجازه ندهد در فاصله ۲۰ روز مانده تا پایان سال یکی از مهمترین وزارتخانهها بدون وزیر شود. اما او با وجود آنکه در یکی دو هفته اخیر از سوی طیف سعید جلیلی مورد هجمه سنگین قرار گرفته است، اما باز هم ترجیح داد تا زیر خیمه نمایندگان حامی جلیلی برود و به میل آنها قدم بردارد.
از این رو دیگر نمیتوان گفت که وفاق میان رئیس مجلس با رئیس جمهوری مانند روز قبل از استیضاح است. به عبارت دیگر قالیباف میان پزشکیان و جلیلی، در روز استیضاح جلیلی را انتخاب کرد و در ادامه نیز باید این انتخاب خود را ادامه دهد؛ چرا که رفتار ژلهای در سیاست ایران سالهاست که به بنبست رسیده است.
از سوی دیگر تندروها در آیندهای نزدیک با این دو پیروزی که کسب کردهاند، دست برتر در سیاست را خواهند داشت؛ آنها دیدهاند که با هجوم و ایجاد فشار همهجانبه بر دولت و مجلس و قوه قضاییه، و مهمتر از همه، سر و صدای رسانهای با استفاده از امپراتوری رسانهای که در اختیارشان قرار دارد (مانند رسانههای خاصی که به برخی نهادها منتسب هستند) میتوانند تاثیرگذاری خود را بازیابی کنند.
آنها این روزها سرمست از دو پیروزی در یک روز، خیز پرفشاری برای برداشتند گامهای بعدیشان برمیدارند؛ از جمله اجرای قانون عفاف و حجاب. چرا که تا دیروز با اجماعی که در شورای عالی امنیت ملی ایجاد شده بود (احتمالا غیر از سرتیم مخالفان دولت) جلوی اجرای قانون عفاف و حجاب گرفته شده بود؛ اما حالا با دست بالای تندروها در فضای سیاسی و همینطور در پیش بودن فصول بهار و تابستان باید منتظر بود که تندروها با هجمههای سنگینتر از مورد ظریف، این قانون را به اجرا دربیاورند.
مورد رفع فیلترینگ یکی دیگر از وعدههای پزشکیان بود که به مذاق تندروها و سرتیم آنها خوش نمیآید؛ آنها حتی تاب و تحمل رفع فیلترینگ از پیامرسان نامحبوب واتساپ را هم نداشتند و دولت را برای این اقدام آماج حملات خود قرار دادند. کما اینکه پس از اعلام سخنگوی دولت مبنی بر احتمال رفع فیلترینگ از اینستاگرام و تلگرام تا پایان سال، حملات تندی از سوی جماعت تندرو به سمت دولت آغاز شد. یا مورد دیگر حل و فصل استخوانی لای زخم به نام دو لایحه مرتبط با FATF است؛ لوایح پالرمو و CFT که سالهاست در مجمع تشخیص مصلحت نظام معطل مانده و اقتصاد کشور را هم معطل گذاشته است که خرج این معطلی از جیب مردم ایران میرود؛ چرا که با توجه به حضور ایران در لیست سیاه این نهاد مالی، جابجایی پول برای ایران هزینهای چندبرابری دارد و این هزینه اضافه باید از جیب مردم برداشته شود.
با این وجود چند ماه پیش پزشکیان طی نامهای، از رهبری نظام اجازه خواست که این لوایح معطل مانده، دوباره در مجمع بررسی شوند که رئیس جمهوری به خواسته خود رسید؛ اما از زمانی که جواب مثبتی برای این موضوع گرفته تا الان، نه تنها تعیین تکلیف و تصویب نشدهاند بلکه هیچ پالس مثبتی نیر مبتنی بر اینکه قرار است تصویب شوند هم به فضای سیاسی مخابره نشده است.
تندروها البته بعید است که استیضاح را کنار بگذارند و در گامهای بعدی ممکن است به سراغ دیگر وزرای دولت خصوصا اصلاح طلبان دولت مانند ظفرقندی و میدری هم بروند، و البته وزیر راه دولت که سوال از او درنیز کلید خورده است.
استفاده از قول پزشکیان و روحیات او
آنچه تندروها و سرتیم آنها سعید جلیلی میداند این است که مسعود پزشکیان در ایام انتخابات قول داده بود که اگر قولهایش عملی نشوند، استعفا دهد؛ آنها با توجه به شناختی که از روحیات پزشکیان و این سخنان او پیدا کردهاند، سعی دارند رئیس جمهوری را با چالشهایی که مطابق وعدههایش نیست روبهرو میکنند تا آنچه بشود که میخواهند.
آنها تا همین چند وقت پیش بحث استعفای پزشکیان را منتسب به طیف اصلاحطلب میدانستند، اما چند وقتی میشود که آنها دیگر تعارف را کنار گذاشتهاند و مشخصا از آرزویشان مبنی بر استعفای پزشکیان صحبت میکنند؛ آخرین آنها، میثم ظهوریان نماینده تندروی مجلس است که در جریان استیضاح همتی خطاب به پزشکیان گفت که «اگر نمیتوانید بروید کنار تا دولت جدید تشکیل شود و مشکلات را حل کند»؛ او گفت و رجانیوز رسانه نزدیک به پایداریچیها و ذوب در سرتیم مخالفان دولت، سعید جلیلی، با آب و تاب آن را بازنشر کرد.
مانند همین را هم چندی پیش یاسر جبرائیلی از اطرافیان سعید جلیلی نوشته بود «ما به یاری خدا جریان انقلابی را حاکم کرده و شهد شیرین خوشبختی را به مردم خواهیم چشاند». پیش از این هم این طیف بارها از یک دورهای شدن دولت پزشکیان، نرسیدن دولت پزشکیان به پایان دورهاش، یکساله نشدن دولت پزشکیان و حتی ندیدن برف امسال توسط پزشکیان در قامت رئیس جمهوری را گفته بودند؛ تندروها بیش از هر جریانی منتظر نشستهاند و برای استعفای پزشکیان ثانیه شماری میکنند؛ برای رساندن پزشکیان هم به این نقطه در حال اضافه کردن فشار به صورت روز به روز هستند؛ آنها برای رسیدن به قدرت هیچ خط قرمزی ندارند؛ کما اینکه در ایام انتخابات فاش شد که سرتیم مخالفان، در زمان دولت روحانی گفته بود ما هم با FATF مخالف نیستیم، اما به شرط آنکه در دولت روحانی نباشد؛ سخنانی که نشان از بیاهمیتی منافع مردم برای این طیف و اولویت داشتن رسیدن به قدرت برای آنها دارد؛ حالا همینها فعلا به دو پیروزی دست یافتهاند و انگیزهشان برای رسیدن به پیروزیهای بیشتر و ضربه زدنهای افزونتر به دولت بیش از گذشته است.
در این پزشکیان دو راه بیشتر ندارد؛ یا آنکه با همین فرمان ادامه بدهد، همین مسیر «وفاق» را ادامه دهد؛ هر روز زیر فشار جدیدی قرار گیرد؛ روز به روز از وعدههایش دورتر شود؛ هر روز بی یال و کوپالتر از روز قبل شود و در نهایت به رئیس جمهوری بدون قدرت تبدیل شود و بشود همانی که خاتمی گفته بود برخی جریانات از رئیس جمهور انتظار دارند؛ «تدارکاتچی».
راه دوم این است که در معنی و مفهوم وفاقی که اجرا میکند تجدیدنظر کند؛ صندلی مدیریتی که به مدیران میانی و بالاتر را که در اختیار جریان مخالف و منتقد قرار داده پس بگیرد؛ وعدههایش را هر روز مرور کند؛ بتواند به وعدههایش هر چه سریعتر جامه عمل بپوشاند؛ مماشات با مخالفان را کنار بگذارد؛ صریحتر با مردم از پشت پردهها بگوید؛ کاری کند که پشتوانه مردمیاش از همان تعداد آرایی که دارد نیل کند به سمت افزایش از طریق آن ۵۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند و مهمتر از همه اگر فشارها را طوری یافت که انتهای راه رسیدن به یک رئیس جمهوری «تدارکاتچی» باشد، به عنوان انجام آخرین وعدهاش استعفا دهد؛ «گر تو بهتر میزنی بستان ز من».
منبع: خبرآنلاین